داستان داروخونه!!


حیاط خلوت من

خوش آمدید

یارو زبونش میگرفته میره داروخونه میگه آقا دیب داری؟

کارمند
داروخونه میگه دیب دیگه چیه؟


یارو
جواب میده:دیب دیگه.اینورش دیب داره.اونورش دیب داره


کارمند
میگه:والاه ماتاحالادیب نشنیدیم چی هست این دیب؟

یارو
میگه:بابا دیب.دیب!

طرف میبینه نمیفهمه میره به

رییس
داروخونه میگه
اون میاد میپرسه:چی میخوای عزیزم؟

یارو
میگه: دیب!


رییس
میپرسه دیب دیگه چیه؟


یارو
میگه:بابادیب دیگه.اینورش دیب داره.اونورش دیب داره


رییس
داروخونه میگه:تو مطمئنی اسمش دیبه؟


یارو
میگه:آره بابا خودم  مصرف میکنم شمانمیدونین دیب چیه؟


رییس
هم هرکاری میکنه نمیتونه سردربیاره وکلافه میشه

یکی از کارمندا میگه:یکی از بچه های داروخونه مثل همین آقازبونش میگیره فکرکنم بفهمه این چی میخواد اما الان شیفتش نیست

رییس
که خیلی مشتاق بود بفهمه دیب چیه گفت:اشکال نداره یکی بره دنبالش سریع برش داره بیارتش

میرن اونکارمند رو میارن وقتی میرسه از یارو میپرسه چی میخوای؟
یارو میگه:دیب
کارمنده میگه:دیب؟
یارو :آره
کارمند میگه:که این ورش دیب داره.اون ورش دیب داره؟
یارو :آره
کارمند :داریم چطورنفهمیدن تو چی میخوای؟
همه خیلی خوشحال شدندکه بالاخره فهمیدن یارو چی میخواد
کارمند سریع میره انبارو دیب رو میذاره کیسه مشکی میاره میده به
یارو
اونم میره پی کارش همه جمع میشن دور کارمند باکنجکاوی میپرسن:چی میخواست این؟

کارمند میگه:دیب
میپرسن دیب دیگه چیه؟
میگه بابا همونکه اینورش دیب داره.اونورش دیب داره
رییس شاکی میشه ومیگه:اینجوری فایده نداره برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده میگه:تموم شد آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:,ساعت 14:13 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |


Power By: LoxBlog.Com